در یک کلیپ انگیزشی تاکید زیادی روی شادی شده بود و ریشه موفقیت را شادی دانسته بود:
داشتم فکر میکردم که منظور از یک انسان شاد چیست؟ آیا خانواده ای که انقدر حرف برای هم ندارند که در بهترین ساعت های شب در خانه و هنگام شام یک سریال سطحی تلویزیونی رو تماشا میکنند و قهقهه میزنند شاد هستن؟ آیا تماشای خانواده ای که ازدواج فرزندشان تنها دغدغشان است (کاری که به طور طبیعی سایر جانداران هم در زمان و شرایط مناسب انجام میدهند) و پس از ازدواج گویی به بالاترین آرزویشان رسیده اند، شادی است؟ آیا در جمعی که مجبوریم باشیم ولی ذره ای افکار کهنه و پوسیده شان را نمیپسندیم و در عین حال تمام مدت لبخند میزنیم شاد هستیم؟ آیا رفتن به یک پارتی که میفهمیم اغلب آدمهایش از سر تنهایی و غم آمده اند، شادی است؟ آیا فرزندان یک پدر و مادر نادان که تنها هنر و دانش زندگیشون تولید مثل کردن بوده، میتونن شادی رو در خونه تجربه کنند؟ آیا پدر و مادر، همسایه، معلم و در کل جامعه ای که مدام ترس ها و عقده های خودشون رو بطور محافظه کارانه به نسل بعد منتقل میکنن و این رو در پوشش خیرخواهی و نصیحت و آینده نگری به شخص میدهند میتونه فضایی شاد رو برای نسل بعد بسازه؟ آیا کسی که از سر تلخی حقیقت به هنر و رقص و پایکوبی فرار کرده شاد حساب میشه؟ مایی که تا بلند و مستانه میخندیم کسانی هستند که در جمع بگن که آخر خنده گریه است، شادیم؟ زندگی در میان جمعی خرافاتی و نادان که قطعا تاثیرهای عمیقش بدون اینکه بدانیم در ما ریشه کرده است، شادیه؟ آیا کسی که توی کیفش انواع لوازم زیبایی ظاهری رو داره اما یک کتاب نداره میتونه شاد باشه؟ آیا کسی که از شغلش لذت نمیبره میتونه شادی رو ایجاد کنه؟ آیا کسی که ریشه همه مشکلات را بیرون از خودش میداند، میتواند شاد باشد؟ آیا کسی که یادگیری را تعطیل کرده و یک روزش را سالهاست زندگی میکند میتواند شاد باشد؟ آیا انسانی که به قول شاملو دریغا که به درد قرونش خو کرده میتواند شادی را تجربه کند؟ آیا دیدن روزمره آدم هایی که مشکل های عمیق روانی دارند اما نمیخواهند از کسی کمک بگیرند،شادی است؟
کاش میدانستیم شادی و خوشحالی احساسی درونی است و نه بیرونی. آنچه ما از بیرون شخصی میبینیم اغلب ارتباطی به میزان شاد بودن واقعی فرد ندارد. در مواجهه با انسان های شاد، زحمت و هزینه ای که فرد برای رسیدن به این موقعیت متحمل شده، دردها، سختی ها و انبوه موضوعات غمگین کننده دیگر، معمولا قابل روئت نیستند. (ما معمولا داشته های ظاهری امروز یک فرد را میبینیم بدون اینکه بدانیم فرد چه چیزهایی را داده تا به اینجا برسد).
کاش در کنار ویدیوهای انگیزشی ( که فقط به ترشح لحظه ای چند هورمون می انجامد و نه یک تحول عمیق فردی ) عادت مطالعه و یادگیری مداوم، فراموش کردن و از نو آموختن و لذت به چالش کشیدن ذهن خودمان با مفاهیم جدید را بیاموزیم. فکر میکنم ملتی با تفکر سطحی، شادی عمیقی نخواهند داشت.