مولانا در یکی از ابیات خود در مثنوی میگوید: جان نباشد جز خبر در آزمون، هر که را افزون خبر جانش فزون.
داشتم فکر میکردم که در همه عصر ها بویژه پس از گسترش اینترنت و شبکه های اجتماعی، حجم بسیار زیادی از خبرها را در طول روز میشنویم. انبوهی از این خبرها مطالب زرد و سطحی و کم ارزش اند. آیا واقعا این خبرها هستند که میتوانند جان ما را افزون کنند؟ آیا اگر من در explore اینستاگرام یک ساعت وقت بگذارم صاحب خبر میشوم؟ آیا در آزمون زندگی ما این دست خبرها به کار می آید؟ من که فکر نمیکنم این خبرها جز کمک به کمتر و سطحی تر فکر کردن، نوازش چشم از طریق دیدن صحنه های زیبا ولی ساختگی و عمیق تر شدن لایه های فضولی کردن که عادت و سرگرمی قدیمی مردم است چیزی بیشتر باشد.
یاد جمله ای در بچگی می افتم که به ما میگفتند سعی کن معلوماتت را زیاد کنی و ما هم برای افزایش معلومات به حفظ کردن نام بازیکنان روی کارت های بازی و اسم ماشین ها و تعداد سیلندرها و نام هنرپیشه ها مشغول بودیم. اما هیچ وقت نپرسیدیم که منظور از معلومات چیست؟ شاید چون در زبان عربی فعل عَلِمَ تقریبا به دانستن هر چیزی اطلاق میشود ما هم برای کلمه علم و معلومات دچار بدفهمی شده ایم. برای همین است که حتی در بزرگسالی هم برخی از ما نام و تعداد همسر و فرزند فلان هنرپیشه را هم معلومات میدانیم! شاید اگر قرار بود چندین هزار سال عمر کنیم این خبرها میتوانست به عنوان تفریح تلقی شوند اما در این عمر بسیار بسیار کوتاه ما …
نمیدانم حجم انبوه پست ها و کامنت ها و خبرهایی که در اپلیکیشن های مختلف میبینیم چقدر عمیق اند و در طولانی مدت چقدر میتوانند مفید باشند اما فکر میکنم هر کدام از ما خبرهایش با دیگری فرق دارد. و اصولا فرق ما انسانها نوع خبرهایی است که به آنها توجه میکنیم، روی آن ها فکر میکنیم و برای دیگران بازگو میکنیم. این اختیار و توانایی ما انسانهاست که آگاهانه خبرهایمان را انتخاب کنیم. برای شخصی ممکن است خبری مهم و شایسته نقل به دیگران باشد و برای شخص دیگری خبری زرد و بی اهمیت. شاید هم کسی در درون خود خبرهای جدیدی در جریان می بیند که اخبار بیرونی برای او جز مطالبی تاریخ گذشته و بی مصرف نیستند.
فکر میکنم تفاوت انسان ها نه تنها به نوع خبرهایی است که به آن توجه میکنیم بلکه به برداشت و درکی است که از هر خبر داریم. از یک خبر مشترک هر کس برداشت متفاوتی میکند. و افسوس جامعه ای که آنقدر مطالب سطحی دیده و شنیده باشد که دیگر نه میتواند خبرها را از هم تمیز دهد و نه میتواند برداشت صحیح و دقیقی از خبرها داشته باشد. مخصوصا در اپلیکیشن هایی مثل اینستاگرام که بر اساس فعالیت و لایک های ما و دوستان ما خبرهای جذاب مورد علاقه ما را دسته بندی کرده و نمایش میدهد و همچون حبابی طلایی در یک حلقه بینهایت مجدد مطالب شبیه همان دسته به ما نمایش داده میشود.
خیلی مهم است که اطرافیان خود را چه کسانی انتخاب میکنیم. چون بسیار مهم است که آنها چه خبرهایی را دنبال میکنند. به چه مطالبی توجه میکنند و چه حرف هایی را بی ارزش میدانند. بودن و سپری کردن وقت بین آشنایان و همکاران کم کم باعث میشود توجه ما نیز به نوع خبرهای میانگین آن جمع نزدیک شود. بسیاری اوقات به این نتیجه میرسیم که جایگزین کردن افراد با کتاب ها، وبلاگ ها و سخنرانی ها و … تصمیم بهتری است. زیرا خبرهایی ناب تر و عمیق تر برایمان دارند.
مدت هاست شبکه هایی مثل اینستاگرام را محدود به دنبال کردن برخی اساتیدم کرده ام و بیشتر نوشته های وبلاگ دوستانم را از طریق RSS دنبال میکنم.
مدت هاست احساس بهتری دارم. مدت هاست احساس بسیار بهتری دارم…